معنی از لقبهای اشرافی اروپایی
حل جدول
گراندوک
ویکنت
مارکی
از لقبهای اشرافی انگلیس
ارل
از لقبهای اشرافی هندی
رائو
لقب اشرافی اروپایی
بارونس
گراندوک
بارون
لقب اشرافی زنان اروپایی
مارکیز، دوشس، کنتس
لقب اشرافی بانوان اروپایی
گراندوشس
واژه پیشنهادی
مانکی
لغت نامه دهخدا
اشرافی. [اَ] (ص نسبی) منسوب به اشراف.
- حکومت اشرافی، حکومت نجباء. حکومت آریستوکراسی.
فرهنگ فارسی هوشیار
برآمدن آفتاب، دمیدن روشنایی، تابندگی، روشن شدن، روشن کردن روشنگری، گشسب روشن گشت دبستانی در فلسفه که بنیاد گذار آن سهروردی است و آن شناخت از راه بینش است روشنداری (صفت) منسوب به اشراف: جنبه اشرافی یا حکومت اشرافی. حکومت نجبا.
اروپایی
(صفت) منسوب به اروپا هر چیز که در اروپا سازند و از اروپا آورند: اجناس اروپایی، اهل اروپا مردم اروپا. یا زبانهای اروپایی. زبانهایی که در اروپا متداول است مانند: انگلیسی فرانسوی آلمانی ایتالیایی اسپانیایی پرتقالی سوئدی نروژی دانمارکی هلندی و غیره.
فارسی به ایتالیایی
nobile
معادل ابجد
978